ائل‌آی خانمائل‌آی خانم، تا این لحظه: 18 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره
سویل‌آی خانمسویل‌آی خانم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
ایشیل‌آیایشیل‌آی، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

یه آسمون با سه تا ماه

شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (11)

سویل‌آی پیش باباش دراز کشیده بود تا بخوابه (البته بیشتر داشت بازی‌گوشی می‌کرد) سرشو کرد زیر پتو و به باباش گفت: «پسر گلم بیا گم شیم»     توضیح کوچولو این‌که: وقتی بیرون هستیم و سویل‌آی خانم شروع می‌کنه به دویدن و از دست من و آبجی‌جونمش و باباش فرار ( ! ) کردن، ما هی بهش گوشزد می‌کنیم که یه وقت گم می‌شی ها. ...
24 دی 1393

شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (10)

نهار ماکارونی داشتیم. بعد از این‌که سویل‌آی خانم نوش جان کرده؛ برگشته می‌گه: « ائل‌آی ماکارومی می‌حوره. بابا ماکارومی می‌حوره. مامان ماکارومی می‌حوره. منم ماکارومی می‌حورم.» ...
22 دی 1393

شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (9)

پنج‌شنبه قبل که هوا خوب و تمیز شده بود، تصمیم گرفتیم که بریم بیرون. داشتیم سر این که کجا بریم و چطور بریم، صحبت می‌کردیم که سویل‌آی گفت: «من با پیاده نمی‌رم. من با آبجی‌جونم می‌رم.» ...
22 دی 1393

شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (8)

داشتم قربون صدقه‌ی دست‌خط دختر خوشگلم ائل‌آی می‌رفتم، یهو سویل‌آی روشو کرد به ائل‌آی و گفت: «ببینم خط‌تو» و ائل‌آی دست‌خطشو به سویل‌آی نشون داد. سویل‌آی بعد از این‌که با دقت، دفتر ائل‌آی رو برانداز کرد، گفت: «بوگون خطتت برم من الهی»     داخل پرانتز: بوگون = قربون ...
22 دی 1393

شیرین کاری‌ها و شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (40-7) (کدبانوی من)

حتماً تو شبکه‌های اجتماعی یا اینترنت، با این کاریکاتور برخورد کردین:   چند روز پیش من از یه شیرینی خونگی عکس گرفتم که برای یه آشنا بفرستم، و خب سویل‌آی خانم هم این موضوع‌رو دیده بود.   امروز صبح بعد از این‌که چایی صبحونه‌شو هم زد و شیرینش کرد، با قیافه‌ی حق‌به جانب و طلبکارانه به من گفت: «به‌به چقد چاییه؛ به‌به چقد حوشمزه‌ست؛ به‌به چقد شیرینه؛ مامان بیا عکس بگیر» ...
11 دی 1393

شیرین کاری‌ها و شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (39-6) (زبل خان 2)

چند دقیقه نشستم سر گوشی تا رویدادهای جدیدشو چک کنم، سویل‌آی خانم اومد بالای سرم و گوشی خودش و دراز کرد سمت من و گفت: «عبض کنیم؛ این مال تو، این مال من»   توضیح این‌که: گوشی سویل‌آی خانم، درواقع اسباب‌بازی ائل‌آی خانم بوده و یه آتاری دستیه که تقریباً دیگه چیزی ازش نمونده. ...
11 دی 1393

شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (5)

داشتم پیاز خرد می‌کردم برای نهار. اشک چشمام سرازیر بود. سویل‌آی خانمم اومد توی آشپزخونه. اشکامو با دستای کوچولوش پاک کرد، موهامو نوازش کرد و گفت: «نازی نازی. اِیّه نکون. من دوستت دارم» ...
6 دی 1393

شیرین‌زبونی‌های سویل‌آی خانم (4)

سویل‌آی خانم به پرتقال می‌گه « پرتالاق » ائل‌آی خانم هم می‌گفت « بوگالا »       البته دوستی داشتم که وقتی ائل‌آی سه سالش بود، یه پسر سه ساله و یه دختر چهار ساله داشت. پسرش به پرتقال می‌گفت پرتالاق (یادشون به خیر) ...
6 دی 1393
1